loading...
مطالب جالب و گلچین
پیام بازدید : 1716 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (0)

09135ba3ebb3c9268600021e9ade3be1 ترکیب صورت زنان جهان برای تعیین زیباترین زن جهان+تصاویر

در این مطلب زیبا ترین زنان جهان را میبینید که در ۴ گروه دسته بندی شده اندو توسط برنامه های گرافیکی با هم ادغام شده و تصویری جدید را پدید آورده اند.در نهایت برایند ۴ تصویر به دست آمده از این ۴ گروه پدید آورنده زیبا ترین زن جهان میباشد.به تصاویر دقت کنید….

گروه اول

09135ba3ebb3c9268600021e9ade3be1 ترکیب صورت زنان جهان برای تعیین زیباترین زن جهان+تصاویر

fa075653378596398b43ac5155c00d98 ترکیب صورت زنان جهان برای تعیین زیباترین زن جهان+تصاویر

5ab36b56996cddcb136b4532004b0305 ترکیب صورت زنان جهان برای تعیین زیباترین زن جهان+تصاویر

fa075653378596398b43ac5155c00d98 ترکیب صورت زنان جهان برای تعیین زیباترین زن جهان+تصاویر

4cb6cb9257d80189dfa49716a96f3510 ترکیب صورت زنان جهان برای تعیین زیباترین زن جهان+تصاویر

****************************** ************

گروه دوم

2ef5edf9ea22b5350a701a67c6faad89 ترکیب صورت زنان جهان برای تعیین زیباترین زن جهان+تصاویر

fa075653378596398b43ac5155c00d98 ترکیب صورت زنان جهان برای تعیین زیباترین زن جهان+تصاویر

eee564e624dfac497ef4d1ba15de0c81 ترکیب صورت زنان جهان برای تعیین زیباترین زن جهان+تصاویر

fa075653378596398b43ac5155c00d98 ترکیب صورت زنان جهان برای تعیین زیباترین زن جهان+تصاویر

55be65c5bd1f713a2d7207ab68f832bd ترکیب صورت زنان جهان برای تعیین زیباترین زن جهان+تصاویر

****************************** ************

گروه سوم

e99058ee32ec782511acea1acd5b39bd ترکیب صورت زنان جهان برای تعیین زیباترین زن جهان+تصاویر

fa075653378596398b43ac5155c00d98 ترکیب صورت زنان جهان برای تعیین زیباترین زن جهان+تصاویر

a91702236c94f19eac491447f9f465db ترکیب صورت زنان جهان برای تعیین زیباترین زن جهان+تصاویر

fa075653378596398b43ac5155c00d98 ترکیب صورت زنان جهان برای تعیین زیباترین زن جهان+تصاویر

e5269d3908e425e1123ee02c6b8724a1 ترکیب صورت زنان جهان برای تعیین زیباترین زن جهان+تصاویر

****************************** ************

گروه چهارم

df7e7ebe4897f871f19eb0318c33963d ترکیب صورت زنان جهان برای تعیین زیباترین زن جهان+تصاویر

fa075653378596398b43ac5155c00d98 ترکیب صورت زنان جهان برای تعیین زیباترین زن جهان+تصاویر

91d7498a4d914cebf2219abd276d4a27 ترکیب صورت زنان جهان برای تعیین زیباترین زن جهان+تصاویر

fa075653378596398b43ac5155c00d98 ترکیب صورت زنان جهان برای تعیین زیباترین زن جهان+تصاویر

838de93c001b19cb8b1c6fe2fdd52c43 ترکیب صورت زنان جهان برای تعیین زیباترین زن جهان+تصاویر

****************************** ************

برایند ۴ گروه

78bfb1daee78bcf9ee4eb88d67200858 ترکیب صورت زنان جهان برای تعیین زیباترین زن جهان+تصاویر

fa075653378596398b43ac5155c00d98 ترکیب صورت زنان جهان برای تعیین زیباترین زن جهان+تصاویر

4f8117b39cf9720d86dbf7beb937e5da ترکیب صورت زنان جهان برای تعیین زیباترین زن جهان+تصاویر

fa075653378596398b43ac5155c00d98 ترکیب صورت زنان جهان برای تعیین زیباترین زن جهان+تصاویر

d440c91e5f6f900451b489c7033b6d20 ترکیب صورت زنان جهان برای تعیین زیباترین زن جهان+تصاویر

زیبا ترین زن جهان

پیام بازدید : 975 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (0)

Pictures S60v3 %28240x320%29 %2809.04.2011%29 دانلود ۳۰ عکس زمینه زیبا موبایل در سایز ۲۴۰×۳۲۰

مجموعه ۳۰ عکس زمینه زیبا و جدید برای گوشی هایی که در سایز تصویر ۲۴۰×۳۲۰ ساخته شده اند تهیه کردیم . این عکس ها از گرافیک خوبی برخوردارند که با فرمت jpg میتوانید از سایت toopfun.com دریافت کنید.

فرمت : JPG
c8e11f14d5ce66219c3731727d272291 دانلود ۳۰ عکس زمینه زیبا موبایل در سایز ۲۴۰×۳۲۰دانلود (Download) | با حجم :۱٫۱۳ MB

پیام بازدید : 655 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (0)

ahan مرد خوش شانس نیویورکی+تصاویر

مردی در نیویورک هنگام بازنشستگی تصمیم گرفت پول خود را عاقلانه مصرف کند به همین خاطر یک خانه و چند هکتار زمین در پرتغال خرید.این منزل مسکونی و زمین های اطرافش به خاطر این که هیچ وارثی نداشت توسط اداره مالیات به این فرد فروخته شد. درب انبار غله این خانه جوش داده شده بود و هیچ کس تا آن موقع تمایل به باز کردن اون و صرف هزینه برای باز کردنش نداشت این فرد نیویورکی با صرف هزینه ای اندک درب انبار را بعد از سالها باز کرد!
اما چی تو انبار بود؟ ببینید…

39be3b2eb1c80c7fa163ff0137a7b939 مرد خوش شانس نیویورکی+تصاویر

76165a20fef2f5522b9b55630b81d3d8 مرد خوش شانس نیویورکی+تصاویر

cd6fa6410780a68a04b7651859a7589b مرد خوش شانس نیویورکی+تصاویر

818ba567a23cf7ca91c3aa5ef0ce21cd مرد خوش شانس نیویورکی+تصاویر

c321d7eedf8451b88585753989839b2c مرد خوش شانس نیویورکی+تصاویر

1c4d556089f699e97baf46a5c9b05765 مرد خوش شانس نیویورکی+تصاویر

e6583ad2572f1358301a22aaca7d3e40 مرد خوش شانس نیویورکی+تصاویر

b51b1843df1285b85bdd476b87484611 مرد خوش شانس نیویورکی+تصاویر

8ac2a67610f55ddd74153accafa4147c مرد خوش شانس نیویورکی+تصاویر

a961a6d268597e42d38ca2c4740313b0 مرد خوش شانس نیویورکی+تصاویر

db36e628101503dbbd73e2839c58338e مرد خوش شانس نیویورکی+تصاویر

22e4bbfe7aa155c8224b83c64847eac7 مرد خوش شانس نیویورکی+تصاویر

40723a8673e10ec4ccc34a9a83cb55f0 مرد خوش شانس نیویورکی+تصاویر

6d1fdd20928c8ac3c2d6507714a5cff0 مرد خوش شانس نیویورکی+تصاویر

9880acd96c3cc38f4e24bc3b7eb44da8 مرد خوش شانس نیویورکی+تصاویر

00177b37c97eb0749004946d24781a7c مرد خوش شانس نیویورکی+تصاویر

پیام بازدید : 452 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (0)

وقتی دیگر نبود

وقتی که دیگر نبود

من به بودنش نیازمند شدم

وقتی که دیگر رفت

من به انتظار آمدنش نشستم

وقتی که دیگر نمی‌توانست مرا دوست بدارد

من او را دوست داشتم

وقتی که او تمام کرد

من شروع کردم

وقتی که او تمام شد

من آغاز کردم

چه سخت است تنها متولد شدن

مثل تنها زندگی کردن است

مثل تنها مردن

دکتر علی شریعتی

پیام بازدید : 1007 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (0)
به دکتر شریعتی گفتند:” استاد، سیگار طول زندگی آدمو کوتاه می کنه. ”

در جواب گفت:” من به عرض زندگی فکر می کنم.

پیام بازدید : 469 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (0)
این آموزش بین سیم کات های همراه اول شارژ انتقال دهید.

ابتدا یک پیام کوتاه بدون متن به۸۹۱۰بفرسید که برای شما رمز بفرسد؛ وسپس طبق دستورالعمل زیر عمل می کنیم

#شماره موبایل مورد نظر*مبلغ شارژ*رمز*۱۳۲*

درهرروز می توانید حداقل۱۰۰۰تومان وحداکتر۱۰۰۰۰می توانید شارژ بفرسید هنگامی که شارژ می فرسید حداقل باید برای خودشما۵۰۰تومان شارژ باقی بماند برای کسب اطلاعات بیشتر به http://WWW.MCI.IR مراجعه کنید درضمن در سیم کارت های جدید جواب نمیده

۱- از خط خودتون شماره ۴۴۴۸ رو شماره گیری کنید.

۲- شماره فرده دریافت کننده را وارد کنید و در انتها کلید مربع را فشار دهید.

۳- حالا میگه شماره رمز ۸ رقمی خود را وارد کرده و در انتها کلید مربع را فشار دهید.
منظور از رمز ۸ رقمی PUK 2 است.

۴- مبلغ مورد نظر را جهت انتقال وارد کرده و در پایان کلید مربع را فشار دهید.

تمام شد انتقال پیدا کرد

شما میتوانید با شماره گیری ۴۴۴۳ رمز puk2 را تغیر دهید.

با شماره گیر ۴۴۴ میتوانید به کل منو دسترسی پیدا کنید
تماس کاملا رایگان است.


پیام بازدید : 224 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (0)

انیشتین روزی به چارلی چاپلین نابغه ی سینمایی گفت : آنچه که باعث

شهرت عظیم تو شده است و در همه جای دنیا تو را می شناسند این

است که با حرکات تو همه زبان تو را می فهمند .

چارلی در جواب گفت : برعکس من ، آنچه که باعث شهرت فراوان تو شده

این است که اغلب مردم حرف های تو را نمی فهمند !

پیام بازدید : 218 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (0)
 عکس   اس ام اس رفاقتی فروردین ۹۰

تو ناخدای عشقی ، من ساحلی غریبم / لنگر بزن مسافر ، من خاک هر رفیقم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

کس نمی داند در این بحر عمیق،سنگ ریزه قرب دارد یا عقیق

من همین دانم که در این کوی و بر، هیچ چیز ارزش ندارد جز رفیق

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ما زنده به عشقیم ولی عشق تب دوست ، ما طالب مرگیم ولی در طلب دوست

ما تشنه دردیم ولی از غم هجران ، درویش نگاهیم ولی با لب خندان

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هرکه یادش یاد ماست ، سرور و سالارماست/ یاد او درمان ما وجای او در قلب ماست

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ای کاش محبت اثری داشته باشد / معشوق ز عاشق خبری داشته باشد

کو خنجر تیزی که کنم پاره جگر / قربان رفیقی که وفا داشته باشد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

روز به خورشید مینازد ، شب به ماه / ما به داشتن عزیزی مثل شما

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مثل ایرانسل خرابتم

مثل ۹۱۹ همراهتم

مثل ۹۱۲ رفیق با کلاستم !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

گرچه ما خوابیده اندر سایه ایم / در رفاقت تا قیامت پایه ایم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دستمال خیس آرزوهایم را فشردم همین ۴ قطره چکید

زنده

باد

رفیق

با معرفت !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

الهی تا زمین دارد حرارت / به کام دل بماند این رفاقت

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

باز دلم یا دشما میکند ، یادهمان لطف و صفا میکند

این دل بی کینه همیشه تورا ، برسر سجاده دعا میکند

گرچه درون دل ماجای توست ، بازدلم یادشما میکند

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بوی گیسوی تو را نیمه شب آورد نسیم / تازه شد در دل من یاد رفیقان قدیم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به کنج سینه منزل کردی ای دوست / دلم را رهن کامل کردی ای دوست

دلم مستغرق دریای غم بود / مرا مهمان ساحل کردی ای دوست

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هر چند که از آینه بی رنگ تر است / از خاطر غنچه ها دلم تنگ تر است

بشکن دل بی نوای ما را ای رفاقت ! / این ساز شکسته اش خوش آهنگ تر است

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

در رفاقت رسم ما جان دادن است / هر قدم را صد قدم پس دادن است

هرکه بر ما تب کند جان میدهیم / ناز او را هرچه باشد میخریم

پیام بازدید : 207 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (0)
دوست داری ببینی بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟! ( 7%)

 

دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟…

 

یک مرد روحانی، روزی با خداوند مکالمه‌ای داشت: خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟
خداوند آن مرد روحانی را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد؛ مرد نگاهی به داخل انداخت. درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود؛ و آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد.!
افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر مردنی و مریض حال بودند. به نظر قحطی زده می‌آمدند. آنها در دست خود قاشق‌هایی با دسته بسیار بلند داشتند که این دسته‌ها به بالای بازوهایشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می‌توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پُر کنند. اما از آن جایی که این دسته‌ها از بازوهایشان بلندتر بود، نمی‌توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند…
مرد روحانی با دیدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگین شد. خداوند گفت: تو جهنم را دیدی!
آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد. آنجا هم دقیقا مثل اتاق قبلی بود. یک میز گرد با یک ظرف خورش روی آن، که دهان مرد را آب انداخت!
افراد دور میز، مثل جای قبل همان قاشق‌های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی و تپل بوده، می‌گفتند و می‌خندیدند. مرد روحانی گفت: نمی‌فهمم!
خداوند جواب داد: ساده است! فقط احتیاج به یک مهارت دارد! می‌بینی؟ اینها یاد گرفته‌اند که به همدیگر غذا بدهند، در حالی که آدم‌های طمع کار تنها به خودشان فکر می‌کنند!
((تخمین زده شده که ۹۳% از مردم این متن را برای دیگران ارسال نخواهند کرد. ولی اگر شما جزء آن ۷% باقی مانده می باشید، این پیام را با تیتر ۷% ارسال کنید..
من جزء آن ۷% بودم! و به یاد داشته باشید، من همیشه حاضرم تا قاشق غذای خود را با شما تقسیم کنم))
پیام بازدید : 242 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (0)

سریال ۳۶۰ با بازی مهدی مقدم

مجموعه «۳۶۰» در ۱۳۰ قسمت به کارگردانی «علی میری ‌رامشه» با موضوع اعتیاد در بین جوانان به سفارش ستاد مبارزه با مواد مخدر ریاست جمهوری و وزارت آموزش و پرورش در حال ساخت است…

. . .

 عکس   سریال ۳۶۰ با بازی مهدی مقدم

 

. . .

به گزارش خبرگزاری فارس و وبلاگ دام تنهایی ، در این مجموعه بازیگرانی چون حسین یاریار ، مهدی مقدم ، حشمت آرمیده ، هما خاکپاش ، رحمان مقدم ، نیلوفر دوستی ، پانته ‌آ کیقبادی ، علی جوادی ، امیرحسین نجفی ، مهرداد برجی ، کاوه نوید ، آزیتا بالو ، پریسا علی‌ دادی ، رویا گرائیلی ، مریم قیصری ، امیر قلوبی ، پدرام عبدالوند و … به ایفای نقش می ‌پردازند.

پیام بازدید : 209 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (0)

تست روانشناسی،این تابلو چه چیزی کم دارد؟!

 

تابلویی که در عکس می‌بینید جاده‌ای را نشان می‌دهد که به یک خانه منتهی می‌گردد. این صحنه چه چیزی کم دارد؟

 عکس   تست روانشناسی،این تابلو چه چیزی کم دارد؟!

 

یک درخت

یک آبگیر (برکه)

آدمها

یک تکه ابر

یک ماشین

******************************

درخت:

در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت می‌دهید …

رشد معنوی خودتان است.

پیامی که در پشت این سوال قرار دارد

چیزی که انتخاب می‌کنید تا به صحنه اضافه شود نشانگر چیزی است که در زندگی شخصی برایتان اهمیت دارد. با تغییر اولویتهای زندگیتان، انتخاب شی‌ء جاافتاده در این صحنه نیز تغییر خواهد کرد. این سوال را چند سال دیگر نیز از خود بپرسید تا دریابید که دیدگاهتان نسبت به چیزها تغییر یافته

یک آبگیر برکه:

در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت می‌دهید …

داشتن یک رویا است.

پیامی که در پشت این سوال قرار دارد

چیزی که انتخاب می‌کنید تا به صحنه اضافه شود نشانگر چیزی است که در زندگی شخصی برایتان اهمیت دارد. با تغییر اولویتهای زندگیتان، انتخاب شی‌ء جاافتاده در این صحنه نیز تغییر خواهد کرد. این سوال را چند سال دیگر نیز از خود بپرسید تا دریابید که دیدگاهتان نسبت به چیزها تغییر یافته است!

آدم ها:

در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت می‌دهید …

رابطه داشتن با افراد دیگرست.

پیامی که در پشت این سوال قرار دارد

چیزی که انتخاب می‌کنید تا به صحنه اضافه شود نشانگر چیزی است که در زندگی شخصی برایتان اهمیت دارد. با تغییر اولویتهای زندگیتان، انتخاب شی‌ء جاافتاده در این صحنه نیز تغییر خواهد کرد. این سوال را چند سال دیگر نیز از خود بپرسید تا دریابید که دیدگاهتان نسبت به چیزها تغییر یافته است!

یک تکه ابر:

در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت می‌دهید …

دوستتان است.

پیامی که در پشت این سوال قرار دارد

چیزی که انتخاب می‌کنید تا به صحنه اضافه شود نشانگر چیزی است که در زندگی شخصی برایتان اهمیت دارد. با تغییر اولویتهای زندگیتان، انتخاب شی‌ء جاافتاده در این صحنه نیز تغییر خواهد کرد. این سوال را چند سال دیگر نیز از خود بپرسید تا دریابید که دیدگاهتان نسبت به چیزها تغییر یافته است!

یک ماشین:

در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت می‌دهید …

پول است.

پیامی که در پشت این سوال قرار دارد

چیزی که انتخاب می‌کنید تا به صحنه اضافه شود نشانگر چیزی است که در زندگی شخصی برایتان اهمیت دارد. با تغییر اولویتهای زندگیتان، انتخاب شی‌ء جاافتاده در این صحنه نیز تغییر خواهد کرد. این سوال را چند سال دیگر نیز از خود بپرسید تا دریابید که دیدگاهتان نسبت به چیزها تغییر یافته است!

پیام بازدید : 287 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (0)

 بزرگترین سایت فرهنگی و تفریحی ایرانیان |Patogh98.com

کدومتون میدونه که چیه؟؟ چه عاملیه که باعث میشه در تمام مراحل زندگی زنان، تاثیر نامطلوبی به واسطه اون گذاشته بشه؟؟ متاسفانه تنها در کشورهای سنتی گرا این عامل شدیداً قدرت داره ..این عامل چیزی نیست جز یک تفکر ساده ولی مسموم! تفکری که مثل یک پیچک دور زن رو میگیره و به آرامی وی رو خفه میکنه. اینکه یک زن نمی تواند بتنهایی موفق شود و احتیاج به یک تکیه گاه دارد!! یک تفکر باطل و کاملاً غلط… شما به هرچی دختر ایرانیه نگاه کنین

مغز همشون رو چند تا کلمه داره ویران میکنه..شوهر، عشق ، کسی که تا ابد کنارت بمونه!! تمام زنهای ایرانی زندگیشون رو دارن تو این خط خلاصه میکنن.متاسفانه پایداری هم ندارن! یعنی تا یکم تصمیم میگیرن عوض بشن زِبیخ گند میزنن تو اوضاع! ایندفعه از اونور بام می افتن پایین و اصلاً این مطالب رو پوچ میبینن و تمامش رو از ذهنشون پاک میکنن! ایندفعه میشن یه موجود نچسب که مغزش یخ بسته ! متاسفانه این تفکر باعث شده که زنان ایرانی هرچقدر هم که پیشرفت میکنند باز هم می خواهند که کسی آنها را خوشبخت کند! آنها همش تو فکر این هستند که یک نفر بیابد و بار این زندگی را برایشان بدوش بکشد! خانمها خودتون مقصرید..شما فکر میکنین سنگینی جهان برایتان زیاد است! شما تکیه گاه میخواهید ولی حاضر نیستید که ستون باشید. متاسفانه باید بگم راندمان عملیتون
سایت پاتوق۹۸ : افتضاحه! اکثراً زنان ایرانی خودشون رو یه نهال میبینن که داره یه طوفان رو تحمل میکنه ، منتظر یه داربسته که بیاد تا بتونه بهش تکیه بده!! خدا بگم چیکارتون کنه..بعضی هاتون هم یکم احساس میکنین که مثل اینکه قضیه مشکل داره ولی نمی دونین جریان چیه! درنتیجه شوت میکنین زیر داربست و میگین داربست میخوام چیکار؟ ..خودم مثل شیر وایمیستم جلوش…آقا باده هم ایکی ثانیه میاد زرتی نهال و ریشه و هرچی هست و نیست رو عینهو ماست میکنه می اندازه دور!!..خانمهای عزیز..لطف کنید این طرزفکر دراماتیک مامان بزرگاتون رو بریزین دور و محض رضای خدا یه ذره محکم باشین.در کتاب پیامبر و دیوانه ، اثر جبران خلیل جبران چند عبارت وجود داره که خوندش رو بهمتون توصیه میکنم.شما باید این تفکر رو جایگزین کنین.فقط دو بند از این عبارتهاش رو براتون میگم..
۱-زن و شوهر همچون ستون های یک معبد هستند که سقف را نگه میدارند ولی وزنی به دوش هم نمی اندازند
۲-از نان خود به هم بدهید اما هرکدام برای خود نانی داشته باشید..
بقیه اش رو برید بخونین و توروخدا یکم روش فکر کنید.شما فقط منتظرین که یه نفر بیاد و سنگینی شما رو تحمل کنه ولی اصلاً فکر نمیکنین اون در قبال اینکار از شما امتیاز می خواد. این افکار خاله هاتون رو هم بریزین دور که اگه عاشقه باید اینکارو انجام بده ! تو رو خدا بس کنین دیگه .یکم محکم باشین . مطمئن باشین اگه اینجوری بود به شما وانت می دادند نه شوهر!! شما باید بپذیرین که دوران اشتراک تموم شده! وقتی که مردی خرج زنش رو میده در واقع داره ازش آزادی خرید میکنه! اون مثلاُ قراره از شما محافظت کنه ولی در واقع شما رو صاحب

میشه! تو کلتون بکنین که اولین شرط آزادی اینه که دستتون تو جیب خودتون باشه.چرا روی مرد حساب میشه؟چون اون داره صورت حساب رو می پردازه!قدرت پول داره بحساب قدرت اون نوشته میشه! اصلاً روتون میشه واسه پول تو جیبی و خرج خونه هی پیشش دست دراز کنین؟بعد هم دو هزارتا جواب پس بدین که با پول قبلی چیکار کردین!! در سراسر دنیا زنها دارن کار میکنن.از تو رستوران گرفته تا توی راکتورهای اتمی، فقط توی این کشورهای سنتی گرای بی در و پیکرو بی صاحب میبینی که زنها چتربازی هم زندگی میکنن! در نتیجه آزادی نمیتونن داشته باشن.اونهایی هم که شاغل هستند باز در جهت اتینا شاغل هستند !! خانومها چرا همش معانی رو غلط تفسیر میکنین؟ جمله مالِ من و مالِ تو نداره دیگه مرد! بابا مرد بخدا! الان زندگی تو هزاره جدید حساب کتاب داره…بگیرین چی میگم.از نان خود بیکدیگر بدهید ولی هرکدام نان جداگانه داشته باشید. این اولین شرطه آزادیه : روی پای خود بودن. شما دنیای نوین می خواین ولی نمی خواین خودتون رو باهاش وفق بدین؟ مگه میشه همچین چیزی؟ اولین شرط زندگی در دنیای امروز اینه:خودت مسؤل ساخت زندگیت هستی. حالا بیام دوباره نظر خواهی رو باز کنم ببینم یه مشت شاعر نوشتن :آه ..ای دل..دوران عشق سپری شد! عاشقی مرد!…کوفت !! بخدا دارم خودمو کنترل میکنم که داد نزنم!………پوف…عزیز من عاشقی نمرده! ولی دوران اینکه تو مسؤل زندگیت نباشی تموم شده.هر فرد ۲ راه جلوی پاش داره.یا اینکه کسی مسؤل زندگیت باشه و در مقابلش باید آزادیت رو بهش بدی و یا مسؤل زندگیت باشی و هزینه آزادیت رو هم بپردازی..لوس بازی هم در نیارین!فلسفه مفت هم ننویسین چون حد وسط نداره…این مسائل هیچ ربطی هم به عاشقی یک فرد خود مسؤل نداره..میگیرین چی میگم ؟

پیام بازدید : 214 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (0)

معاون توسعه منابع انسانی و مدیریت وزیر نفت از جذب ۱۷۰۰ نیروی جدید در شرکت ملی گاز و حدود ۲۰۰۰ نفر در شرکت ملی نفت ایران در سال آینده خبر داد.

به گزارش خبرنگار شانا، دکتر سیدعلیرضا میرمحمدصادقی در همایش هیئت مرکزی گزینش وزارت نفت و هسته های تابعه آن که به مناسبت بیست و هشتمین سالگرد فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر تشکیل گزینش برگزار شد، افزود: هم اکنون ۴ هزار مدیر (گرید بالاتر از ۱۷) در سطح صنعت نفت فعال هستند که در پنج سال آینده ۵۰ درصد آنها بازنشسته می شوند…..

وی همچنین متوسط سنی ۹۱ درصد نیروی رسمی وزارت نفت را ۴۳ سال اعلام کرد و گفت: از آغاز امسال تا کنون در صنعت نفت ۲۸۵۰ نفر جذب و ۲۹۰۰ نفر ترخیص شده اند.
میرمحمد صادقی از راه اندازی سایت ممتازان در وزارت نفت خبر داد و اظهار داشت: از ابتدای امسال تا کنون ۴ هزار نفر از نخبگان ممتاز دانشگاهی با معدل بالای ۱۶ در این سایت ثبت نام کرده اند که معاونت توسعه و منابع انسانی وزارت نفت این نیروها را که از بهترین های کشور محسوب به شمار می روند، برای انتخاب بهترین ها به گزینش معرفی می کند.
وی اظهار امیدواری کرد تا پایان امسال به وضعیت گزینش و جذب این ۴ هزار نفر نیروی ممتاز رسیدگی و آمار این سایت صفر شود.
میرمحمدصادقی همچنین یادآور شد: معاونت توسعه و منابع انسانی وزارت نفت حدود ۱۷۰۰ نفر نیروی فوق لیسانس برای جذب در صنعت نفت آماده کرده است که این نیروها از هفته آینده در ۴ گروه نفت، گاز، پتروشیمی و پالایش و پخش مصاحبه علمی انجام می دهند.
معاون توسعه منابع انسانی و مدیریت وزیر نفت با تاکید بر ضرورت شتاب بخشی به روند گزینشی جذب نیروهای جدید در صنعت نفت اظهار داشت: برای شتاب دهی به جذب این نیروها گزینش هم باید همزمان با مصاحبه ها کار خود را دنبال کند.
وی از صدور مجوز برای جذب ۱۷۰۰ نیروی جدید در شرکت ملی گاز و همچنین حدود دو هزار نفر در ستاد وزارت نفت (شرکت ملی نفت ایران) خبر داد و افزود: این تعداد نیرو پس از طی مراحل لازم و آگهی شدن در روزنامه ها حداکثر سال آینده در صنعت نفت جذب می شوند.
میرمحمدصادقی گزینش را دروازه و ورودی نیروی انسانی به سازمان خواند و تاکید کرد: باید دقت شود که بهترین نیروها به صنعت نفت وارد شوند.
معاون توسعه منابع انسانی و مدیریت وزیر نفت با تاکید بر اینکه نباید نیروهای گزینش شده پس از جذب در صنعت نفت به حال خود رها شوند، گفت: آموزش های حین خدمت برای ارتقای سطح توانمندی های کارکنان، همچنین ارزیابی عملکردهای دوره ای ضروری است.
وی ادامه داد: انتخاب مدیران و کارکنان نمونه در سازمان در همسویی با همین رویکرد انجام می شود.
میرمحمدصادقی با تاکید بر اینکه خود افراد گزینش کننده به عنوان انتخاب گر ها باید از جمله بهترین نیروهای سازمان باشند، افزود: تعهد، سعه صدر، شایستگی، تربیت خانوادگی، سوابق کاری و … از جمله معیارهای مورد توجه در گزینش افراد است.
وی یادآور شد: نیروهای انتخاب گر باید از تنگ نظری و نگرش های سلیقه ای و غیر حرفه ای در جذب نیروی انسانی پرهیز کنند.
میرمحمد صادقی با تاکید بر لزوم گردش نیروهای گزینش در طرح های مختلف عملیاتی صنعت نفت تاکید و تصریح کرد: یک نیروی گزینشی نباید تا یک مدت طولانی (مثلا ۲۰ سال) در اداره گزینش باقی بماند؛ لازم است این نیروها به صورت گردشی در بخش های عملیاتی صنعت نفت فعال شوند تا مشکلات سازمان در بخش عملیاتی را درک کنند.
وی ارتقای بصیرت، دوراندیشی و انتصاب افراد شایسته را ماموریت اصلی گزینش گران خواند و یادآور شد: گزینش امری معقول و از نظر صاحبان خرد امری معمول در همه کشورهاست که به عنوان جایگاه حساس فیلتر نیروی انسانی در هر دستگاه، اهمیت ویژه ای دارد؛ از این رو باید در مهندسی این جایگاه به اندازه کافی دقت شود تا باور واقعی در این زمینه در جامعه شکل بگیرد.
معاون وزیر نفت همچنین به کارگیری نیروی انسانی کارآمد و ارزش مدار در مدیریت ارشد سازمان را از مهم ترین مولفه های تحول در صنعت نفت خواند و گفت: نقش هسته های گزینش در تحقق اهداف چشم انداز ۲۰ ساله نظام جمهوری اسلامی از اهمیت بالایی برخوردار است.
وی یادآور شد: بخش چشمگیری از موفقیت سازمان و مدیرانش به افرادی که در آن اشتغال دارند بستگی دارد؛ همان طور که مدیریت باید توانایی اداره سازمان را داشته باشد افراد و کارکنان نیز باید شایستگی و توانایی انجام امور بر اساس اهداف سازمان را داشته باشند در غیر این صورت اهداف سازمان محقق نمی شود.
میرمحمد صادقی درباره گزینش آن دسته از نیروهای انسانی که در مسئولیت های حساس و مدیریتی قرار می گیرند، توضیح داد: گزینش برای این افراد در صنعت نفت به نحو دیگری انجام می شود؛ به طور معمول این افراد کارمندان دولت یا صنعت نفت هستند و کف گزینش ها را دارند.
معاون توسعه منابع انسانی و مدیریت وزیر نفت افزود: هم اکنون کمیته ای در صنعت نفت وجود دارد که سوابق فردی، مدیریتی، شایستگی ها و سابقه ها و کارآیی های پیشین این مدیران را بررسی می کند؛ به طور معمول برای انتصاب های جدید دو یا سه نفر پیشنهاد می شوند تا پس از طی مراحل لازم برای تصدی مسئولیت های عالی اقدام شود.

پیام بازدید : 201 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (0)

در صورتی که دوست دارید تا با سرعت بیشتری با کامپیوتر کار کنید و خود را حرفه ای تر نشان دهید ترفندی فوق العاده را برای شما در نظر گرفته ایم. قصد داریم تا بیش از ۲۰۰ کلید میان بر در محیط ویندوز را به شما معرفی کنیم که با استفاده از آنها میتوانید به طور کامل کارهایی که میتوانید با موس انجام دهید را با کیبورد شبیه سازی کنید…

Esc لغو عملیات در حال انجام.
F1 راهنما.
F2 در حالت عادی تغییر نام آیتم (های) انتخاب شده . در برنامه های قدیمی تر (معمولا تحت داس)ذخیره فایل جاری.
F3 جستجو.
F4 باز کردن لیست پایین رونده Address Bar
F5 به روز آوری refresh
F6 مانند کلید Tab بین اجزای مختلف پنجره جاری سوییچ می کند.
F10 پرش به منو های اصلی یک پنجره مثلFile,Edit,View,…
F11 پنجره جاری را تمام صفحه می کند.
PrintScreen در ویندوز از کل صفحه نمایش یک عکس می گیرد و آن را در حافظه کلیپ بورد قرار می دهد و ما می توانیم در یک برنامه ویرایش عکس مثل Ms-Paint آن را Paste کنید .
Tab بین اجزای پنجره جاری سوییچ می کند .
Space در حالت مرورگر اینترنت اکسپلورر صفحه جاری را به پایین می برد .مثل Page Down
BackSpace در حالت عادی یعنی در مرور ویندوز یک مرحله به بالاتر میرود (معادل Up) و در مرورگر اینترنت اکسپلورر معادل Back است.
Home رفتن به اول خط در حالت ویرایش متن و رفتن به اول صفحه در حالت مرور.
End رفتن به آخر خط در حالت ویرایش متن و رفتن به آخر صفحه در حالت مرور.
PageUp در حالت مرور چه در اینترنت و چه در ویندوز و معمولا همه جا صفحه به صفحه به بالا می رود.
PageDown در حالت مرور چه در اینترنت و چه در ویندوز و معمولا همه جا صفحه به صفحه به پایین می رود.

Arrow ترکیبات کلید Ctrl :
Ctrl+q در بعضی از برنامه ها خروج است.
Ctrl+w در اکثر برنامه هایی که چند فایل را باهم باز می کنند مثل Ms-Word, کلا Ms-Office , Adobe Photoshop ,Ms-internet Explorer, … فایل باز شده جاری را می بندد.
Ctrl+e جستجو در مسیر جاری.
Ctrl+r تازه کردن صفحه معادل کلید F5 و refresh
Ctrl+y وقتی که یک عمل به عقب باز میگردیم (Undo) این کلید ها یک عمل به جلو می روند (Redo) البته در بعضی برنامه ها معمولا محصولات آفیس مایکروسافت اینگونه هستند .
Ctrl+i باز کردن قسمت علاقه مندی هاFavorites
Ctrl+o باز کردن فایل جدید در اکثر برنامه ها ، معادل File>Open
Ctrl+p پرینت گرفتن در اکثر برنامه ها.
Ctrl+a انتخاب همه آیتم ها.
Ctrl+s در اکثر برنامه ها ذخیره فایل جاری .Save
Ctrl+d در اینترنت اکسپلورر صفحه باز شده جاری را به علاقه مندی ها اضافه می کند (معادل Favorites>Add to Favorites) و در ویندوز هم آیتم (آیتم های) انتخاب شده را پاک می کند. (کمیاب آنلاین.کام)
Ctrl+f جستجو.
Ctrl+h معادل History (ابته در ویرایشگر نوت پد معادل Find / Replace است)
Ctrl+l در اینترنت اکسپلورر معادل File>Open است.
Ctrl+z بازگشت به آخرین عملیات انجام شده .Undo
Ctrl+x انتقال (برش) آیتم مورد نظر در حافظه کلیپبوردCut.
Ctrl+c کپی آیتم مورد نظر در حافظه کلیپبورد.Copy
Ctrl+v فراخوانی آیتم مورد نظر از حافظه کلیپبورد.Past
Ctrl+b پنجره سازماندهی علاقه مندیها (Organize Favorites) را باز می کند.
Ctrl+n در اینترنت اکسپلورر (تقریبا تمامی مرورگرها) یک پنجره جدید باز می کند.
Ctrl+F1 در اکثر برنامه ها ی مختلف راهنمای برنامه را باز می کند .
Ctrl+F4 باز کردن لیست پایین رونده Address Bar در مرورگر اینترنت اکسپلورر و مرورگر ویندوز.
Ctrl+F10 باز کردن منو های بالای پنجره برنامه ها مثل File,Edit,….
Ctrl+BackSpace موقع ویرایش متن همان کار BackSpace را انجام می دهد با این تفاوت که به جای پاک کردن کاراکتر به کاراکتر کلمه به کلمه پاک می کند.
Ctrl+5 معادل Select All در اکثر ویرایشگر های متنی.
Ctrl+Home درحالت ویرایش مکان نما را به اول صفحه انتقال می دهد.
Ctrl+End درحالت ویرایش مکان نما را به آخر صفحه انتقال می دهد.
Ctrl+Insert کپی آیتم(های) انتخاب شده در حافظه کلیپ بورد(Copy).

Arrow ترکیبات کلید Alt :
Alt+A باز کردن منوی علاقه مندی ها و قرار گرفتن بر روی Add to Favorites
Alt+D انتقال مکان نما به Address Bar
Alt+F4 بستن پنجره جاری.
Alt+Space Bar معادل راست کلیک بر روی نوار عنوان پنجره جاری.
Alt+Esc پیمایش بین پنجره های باز جاری.
Alt+Tab سوییچ کردن بین پنجره های باز جاری.
Alt+BackSpace در بعضی از ویرایشگرها معادل Undo عمل می کند (معمولا ویرایشگرهای قدیمی و تحت داس)
Alt+Home در مرورگر اینترنت اکسپلورر به صفحه خانگی پرش می کند.
Alt+Right Arrow معادل Forward در مرورگر ویندوز.
Alt+Left Arrow معادل Back در مرور گر ویندوز.
Alt+Number ترکیب کلید Alt به همراه زدن یک عدد از قسمت سمت راست صفحه کلید در حالت ویرایش یک کاراکتر معادل کد اسکی عدد وارد شده نمایش می دهد . مثلا اگر Alt را نگه داشته و ۷۸۹ را وارد کنیم پس از رها کردن کلید Alt این کاراکتر نمایش داده می شود : § .
Alt+Enter متعلقات (Properties) آیتم(های) انتخاب شده را نمایش می دهد.
Alt+PrintScreen از پنجره جاری یک عکس تهیه می کند و به حافظه کلیپ بورد انتقال می دهد.

Arrow ترکیبات کلید Shift :
Shift+F10 معادل راست کلیک.
Shift+Del پاک کردن کامل آیتم (های) انتخاب شده .یعنی بدون این که به سطل بازیافت انتقال یابد پاک می شود.
Shift+tab وارونه کاری که Tab انجام می دهد.
Shift+Insert فراخوانی اطلاعات از حافظه کلیپبورد (Paste)

Arrow ترکیبات WinKey :
خود WinKey باز شدن منوی Start در ویندوز.
WinKey+E باز کردن My Computer در حالت Folders.
WinKey+R باز کردن پنجره Run.
WinKey+U باز کردن پنجره Utility Manager.
WinKey+D نمایش دسکتاپ معادل Show Desktop
WinKey+F جستجو.
WinKey+Ctrl+F جستجوی یک کامپیوتر در شبکه.
WinKey+L قفل کردن کامپیوتر .یا رفتن به حالت Swich User
WinKey+M تمامی پنجره های باز را Minimize می کند.
WinKey+Shift+M تمامی پنجره های Minimize شده را Restore می کند.

پیام بازدید : 225 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (0)
راستش از محله‌ای در غرب تهران شروع شد؛ شهرآرا. مهرماه سال ۱۳۵۳ بود که عادل به دنیا آمد …

در خانواده‌ای که پدرش مهندس برق بود و یک خواهر و یک برادر داشت. فضای خانه مسلما فضای فوتبالی نبود و او به دلیل علاقه‌اش به فوتبال، بچه سر به راه خانه محسوب نمی‌شد. دبستان را در مدرسه ذوقی، راهنمایی را در مدرسه طالقانی و دبیرستان را…

البرز. بچه درس‌خوانی بود؛ آن‌قدر درس‌خوان که با معدل بالای ۱۸ دیپلم گرفت اما فوتبال هیچ‌وقت از سرش نیفتاد. شاید به همین خاطر هم بود که پدر با او کاری نداشت. بعد هم در دانشگاه صنعتی شریف در رشته مهندسی صنایع قبول شد و تا پایان فوق لیسانس ادامه داد.

اغلب کارهای ترجمه‌ای را خودش انجام می‌دهد. زبانش آنقدر خوب بود که در دوره‌ای در دانشگاه تدریس می‌کرد و البته در کلاس‌های زبان. باورتان می‌شود عادل فردوسی‌پور معلم زبان‌تان باشد؟ اما اگر دوست داشته باشید بدانید کلاس‌های زبان عادل چگونه می‌گذرد، یک نفر برای‌تان زحمتش را کشیده: “تا حالا سر کلاس‌های عادل فردوسی‌پور رفتید یا نه؟ خوب اگر نرفتید، هیچ اشکالی نداره و چیز خاصی رو از دست ندادید؛ به جز یک سری اطلاعات فوتبالی.”

از اول جلسه که پسرا می‌پرسن استاد از فوتبال چه خبر و همین سوال کافیه که عادل‌خان شروع کنه به سخنرانی و یک مدت مدیدی پشت سر این بازیکن و اون تیم و اینا بگه و اطلاعات رو کنه. خلاصه بعد از همه این حوادث، جناب عادل‌خان شروع می‌کنن به انگلیسی‌صحبت‌کردن و درس‌دادن که خب صد البته طرز حرف زدنش اصلا به انگلیسی حرف زدن نمی‌خوره ولی جدا از اینها، آدم ذاتا مهربونیه؛ مثلا بعد از کلاس با دقت می‌شینه به همه سوالا جواب می‌ده…».

خودش هم در مورد کلاس‌های زبانش می‌گوید: «بالطبع حرف‌هایی پیش می‌یاد ولی اصولا از یک ساعت و نیم زمان کلاس فقط ده تا پانزده دقیقه!».

سال سوم دانشگاه تصمیم گرفت به علاقه‌مندی‌اش یعنی کار خبری بیشتر بپردازد. به دفتر روزنامه ابرار ورزشی رفت: «من علاقه دارم کار کنم؛ مطلب بنویسم». اردشیر لارودی سردبیر آن‌وقت ابرار ورزشی از او در مورد حیطه کاری‌اش پرسید: «ترجمه»! یک متن داد دستش و خداحافظی کرد؛ «فردا صبح اول وقت رفتم دفتر روزنامه. کارم رو تحویل دادم و بعد از چند روز کارم رو شروع کردم».

سال ۱۳۷۲ بود. او کارش را شروع کرد. اما بی‌شک بزرگ‌ترین علاقه‌مندی‌اش حضــــــــور در صداوسیما بود. او به قول خودش «n»دفعه تست داد و در نهایت قبول شد؛ «اوایل هم مثبت بود اما می‌گفتن صدات جوونه؛ پخته نیست. آخرین باری که تست دادم، اواخر سال‌۱۳۷۳ بود». او در تست قبول شد و کار روزنامه را رها کرد و رفت. رفت که رفت…گرچه که الان هنوز هم هر از گاهی کار مطبوعاتی را انجام می دهد…همانطور که بازدیدکنندگان پارس فوتبال هر چند وقت یک بار مطالب جادویی او را روی خروجی اولین پایگاه تخصصی فوتبال ایران می خوانند.

رفت؛ هیچ‌وقت پشت سرش رو هم نگاه نکرد. یکی از دوستانش در روزنامه ابرار ورزشی، هنوز هم ناامید نشده و هرازچندگاهی با شماره همراه او تماس می‌گیرد.

اتفاق جدیدی نمی‌افتد، منتهی او دیگر تلفن‌های روزنامه ابرار را جواب نمی‌دهد. کسی نمی‌داند چه بین او و روزنامه‌ای که فعالیتش را در آن آغاز کرد گذشت اما او حالا دیگر جواب نمی‌دهد.

عادل فردوسی‌پور اما هیچ‌وقت نمی‌تواند «۹۰» را دوست نداشته باشد؛ برنامه‌ای که از ذهن او متولد شد و تا آنجا پیش رفت که کمتر علاقه‌مندی در فوتبال وجود دارد که ترجیح دهد دوشنبه شب را در خواب باشد تا جلوی صفحه تلویزیون. او از برنامه‌اش لذت می‌برد؛ شاید بیش از گزارش‌کردن یک بازی؛ «آره! ترسناک‌بودنش هم جالبه. همین که یک چیزی بگیم که دعوا بشه، یک چالشی ایجاد می‌کنه که جالبه. به نظرم، این یک ترس لذتبخشه».

کمی هم کمتر، به گزارش‌کردن روی خوش نشان می‌دهد: «وقتی بازی‌ها خوب باشند، گزارش می‌چسبه. برای من باشگاه‌های انگلیس از همه لذتبخش‌تره. از این کارم لذتی می‌برم که مطمئنم تو رشته‌ای که درسش رو خوندم، نمی‌تونستم این لذت رو ببرم».

من قرمزم یا آبی؟او گزارشگر بی‌طرفی است؟ بسیاری از پرسپولیسی‌ها می‌گویند او استقلالی است. استقلالی‌ها هم بر عکس. هر کدام هم برای خودشان دلیل دارند.

اگرچه به نظر می‌رسد او در دوره‌ای که در دانشگاه شریف درس می‌خوانده پرسپولیسی بوده و آنها که از نزدیک می شناسندش می دانند که زمانی پرسپولیسی تیری بوده است ولی امروز اصلا حاضر نیست به طرف خاصی متمایل شود؛ «واقعا اینجا فضا این‌قدر باز نیست که یه گزارشگر بگه من قلبا طرفدار کدوم تیم هستم. اینجا فوتبال دوقطبی است. بگی قرمزم یا آبی، نصف مملکت با تو بد می‌شن. البته الان دیگه اصلا برام فرقی نمی‌کنه. الان واقعا بی‌طرفم. گزارشگر، یه ذره به یک تیم گرایش داشته باشه، تو کارش تاثیر می‌ذاره».

اما این مورد اصلا شامل حال تیم ملی نمی‌شود. نمی‌توان گفت که او مثل یک تماشاگر می‌تواند به‌راحتی و به هر طریقی ابراز احساسات کند اما بی‌طرفی هم معنایی ندارد؛ «به هر حال در این جور موارد، حتی استرس هم ایجاد می‌شه. اگه بگم در مورد پیروزی یا باخت تیم ملی کشورم بی‌احساس و بی‌طرف هستم حتما دروغ گفته‌ام. مسلما ما باید توی کار گزارش بی‌طرف باشیم ولی آن احساسی که انسان در مورد کشور خودش داره، مانع اصلی کاره».

سوتی‌های عادل
بهتر است کمی هم در مورد اشتباهات عادل فردوسی‌پور در کار گزارش بدانیم؛ چیزی که به قول خودش «سوتی» نام دارد؛ «سوتی زیاد دارم. بهترینش هم این بود که توی برنامه، حدود ۲ساعت تموم با آقای حاج‌رضایی بودیم و من موقع خداحافظی گفتم خب من از آقای نصیرزاده که ۲ساعت با ما همراه بودن تشکر می‌کنم. اصلا اون شب، هنگ کرده بودم».

با این حال، شاید این مشکل اساسی فردوسی‌پور نباشد. بیشتر، از تندصحبت‌کردن عادل شاکی هستند تا اشتباهاتش. او هنوز هم با وجود اینکه بهتر از گذشته صحبت می‌کند اما گاهی اوقات کنترل از دستش خارج می‌شود؛ «از بچگی این‌طور بودم. خیلی هم تمرین کردم و بازم دارم تمرین می‌کنم که این‌طور نباشم ولی در کل، خیلی تند صحبت می‌کنم».

البته او هیچ‌گاه هیچ تکنیک خاصی را برای گزارش‌کردن نیاموخته است؛ «هنوز خیلی چیزهاست که باید یاد بگیرم، چون هیچ دوره خاصی ندیده‌ایم و همه هنرمون چیزهای ذاتی و بیشتر خلاقانه است. هیچ وقت به طور اصولی بهمون یاد داده نشده که باید چیکار کنیم و هیچ کلاس خاصی زیر نظر مربی‌های داخلی و خارجی برامون نذاشتن».

او حتی می‌تواند آرزو کند که در بازی‌های ملی روی سکوی تماشاگران بود؛ «… و مثل او بالا و پایین بپرم».

انتقاد نمی‌شودهمیشه حسرت انتقاد کردن گزارشگران خارجی را می‌خورد: «این قدر که گزارشگران خارجی به‌راحتی از بازیکنان انتقاد می‌کنن که ما نمی‌تونیم بکنیم. سه سال پیش تو بازی منچستر – رئال وقتی گری نویل دوکارته شد، گزارشگر بازی گفت من مطمئنم خیلی از طرفداران منچستر خوشحال شدن که گری نویل دواخطاره شد. اگر شما چنین چیزی رو در مورد بازیکن x پرسپولیس یا استقلال بگویی، پدرت رو درمی‌یارن؛ حتی اگه بدترین بازیکن زمین باشه».

او بارها چوب همین مساله را خورده است. ۲فصل پیش علی پروین حسابی از خجالت عادل فردوسی‌پور درآمد و مسلما او تا مدتی سوژه داغ شعارهای تماشاگران در ورزشگاه کارگران بود. امیر قلعه نویی هم کم، آهن داغ انتقاد را روی تن او نگذاشته و حالا و در آخرین مورد، خداداد عزیزی – مرد همیشه شاکی فوتبال – پس از کسب نتیجه ناخوشایند ابومسلم برابر مس کرمان، چنان از این گزارشگر تلویزیونی انتقاد کرد که گویی او در تمامی بدبختی‌های ابومسلم نقش دارد.

با این حال، کمتر دیده می‌شود که او در برنامه تلویزیونی۹۰ یا حتی گزارش‌هایش مصحلت‌اندیشی پیشه کند: «خودم سعی می‌کنم هر چیزی به ذهنم می‌رسه بگم و تا جایی که نترسم می‌گم. بعضی‌ها بهشون برمی‌خوره. بعضی‌ها چیزهای دیگری می گن و البته خودسانسوری هم هست».

فقط فوتبال
بی‌طرفی باعث نمی‌شود که او به فوتبال بی‌تفاوت باشد. یکی از علاقه‌مندی‌های اصلی او در زندگی، پرداختن به فوتبال است؛ از فوتبال‌بازی‌کردن و تماشاکردن، تا مجله‌های خارجی فوتبال و اینترنت؛ «می‌شه گفت از ۲۴ساعت، ۱۲ساعت در حال دیدن فوتبال، خواندن اخبار فوتبال و کارکردن روی فیلم‌های فوتبالی هستم.

اصلا فوتبال تمام زندگی منه». همسر عادل فردوسی‌پور شرایط را پذیرفته: «او کاملا پذیرفته که قراره با کی زندگی کنه. من کار خودم رو می‌کنم و برایم خیلی جدیه. هر اتفاقی بیفته من باید فوتبالم رو ببینم. همه هم می‌دونن وقتی فوتبال می‌بینم، نباید کاری به کار من داشته باشن».

فیلم دیدن من

یکی از علاقه‌مندی‌های سابقش سینما بوده. البته الان تنها علاقه‌مندی‌اش«۹۰» و فوتبال است و بس. شاید هم دیگر حوصله‌اش را ندارد که به سینما برود؛ «نه دیگر! اصلا حوصله‌اش رو ندارم. واقعا نمی‌تونم بشینم پای تلویزیون و یه فیلم رو تا آخر ببینم».

کلاس‌های زبان عادل

زبان انگلیسی! علاقه عجیبی به زبان داشت. از کلاس اول دبیرستان در کلاس‌های زبان نام‌نویسی کرد. سال آخر دبیرستان به خاطر کنکور، زبان را رها کرد اما بعدا وقتی برگشت، تا پایان کار را ادامه داد. سال سوم دانشگاه، زبان تمام شد: «کلاس‌های استادی‌اش رو هم قبول شدم اما کارم تو تلویزیون بیشتر شده بود و تصمیم گرفتم نرم».

پیام بازدید : 261 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (0)
 

 

قسمتی از مکالمه ی خودم رو براتون گذاشتم

می توانید با او دعوا هم بیفتید

باید با او انگلیسی حرف بزنید

Are you crazy.

You: Tell me more about your looks. Me:Why do you want to know how I look? I am not crazy.
Bye.
Okayy bye crazy.
You you you crazy.
Woo woo woo.

بر روی لینک زیر کلیک کنید

پیام بازدید : 29840 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (1)

Until Baby Comes 200x204 مراحل تولید مثل انسان به همراه عکس

شاید برای بعضی ها جالب باشد تا در مورد مراحل تولید مثل انسان بدانند،البته این مطلب مربوط به بعد از لقاح انسان است و مراحلی که یک اسپرم و تخمک طی می کنند،از ورود اسپرم به تخمک و طی دوران جنینی و سر آخر که به نوزاد ختم می شود.

برای درک بیشتر از این مراحل عکس هایی در ادامه ی مطلب وجود دارد،غیر از زیبایی وصف نشدنی که در مراحل تکامل موجود است، بزرگی خدا را بیش از پیش درک می کنیم.همانا خداوند بزرگ و داناست.

پیام بازدید : 250 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (0)

google vs facebook 200x177 فیس بــوک گوگل را گـــرفت…!

فیس‌بوک با پیشی گرفتن از گوگل توانست برای اولین بار عنوان باارزش «پربیننده‌ترین سایت در آمریکا» را از آن خود کند.

آمارهــا نشان میدهند که ۹٫۸ درصد ترافیک اینترنتی در ماه‌های ژانویه تا نوامبر سال ۲۰۱۰ به شبکه اجتماعی فیس‌بوک تعلق داشته است که این میزان برای سایت گوگل به۲٫۷ می‌رسد.

با توجه به اینکه فیس‌بوک در سال ۲۰۰۴ پا به عرصه اینترنت گذاشته است، قرار گرفتن آن در جایگاه اول این لیست نشان می‌دهد در فضای اینترنت می‌توان با برنامه‌ریزی درست و سازمان‌یافته، به موفقیت‌های خیره‌کننده و در عین حال بسیار سریعی دست یافت.

آقای مارک زوکربرگ مدیر ۲۶ ساله فیس‌بوک که از او به عنوان یکی از جوان‌ترین میلیاردهای جهان یاد می‌شود، چندی پیش توسط مجله تایم به عنوان شخصیت سال ۲۰۱۰ انتخاب شد.

تعداد کاربران فیس‌بوک به بیش از نیم میلیارد نفر رسیده که گفته می‌شود حدود ۷۰ درصد آنها در خارج از آمریکا قرار دارند.

در سال‌های ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ سایت Google.com دارنده عنوان پربیننده‌ترین وب‌سایت در آمریکا بوده است که این مدال در سال ۲۰۰۷ به سایت مای‌اسپیس تعلق داشت.

پیام بازدید : 272 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (0)

ssc ultimate aero 2 1 200x210 سریعترین اتومبیل دنیا

SSC Ultimate Aero2 یکی از اتومبیل های جدید و زیبا است که به زودی لقب سریعترین اتومبیل را بدست می آورد.لقب سریعترین اتومبیل دنیا قبلا برای همین خانواده ولی از مدل Aero1 بود ولی بوگاتی ویرون رکورد آن را شکست…

و اما این شرکت قصد گرفتن لقب سریعترین اتومبیل را با مدل جدید خود دارد.قدرت بالای موتور این اتومبیل باعث شده تا در مدت ۲/۸ ثانیه به سرعت ۹۶ کیلومتر در ساعت دست یابد که سرعت بسیار بالا در زمان کم یکی از نقاط مثبت این اتومبیل است.حداکثر سرعت Aero2 را ۴۴۳ کیلومتر بر ساعت ذکر کرده اند که برای رسیدن به این سرعت,خودرو با کمال تعادل و هماهنگی پیش می رود.البته باید منتظر سرعت های بالاتری از این خانواده باشیم.قیمت Aero2 هم ۹۷۰ هزار دلار است(نباید زیاد فکرشو بکنی!)

پیام بازدید : 281 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (0)

Door Mats 81 300x198 پا دری های جالب

معمولا در مقابل درها روکش هایی مانند فرش می اندازند که پادری نام دارد,که البته درایران کاربرد زیادی ندارد!!شما را دعوت می کنم تا در ادامه عکسهایی بسیار جالب از این پادری ها را ببینید.

پیام بازدید : 220 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (0)

پیرمرد و پرنده ها... پیرمرد و پرنده ها...!

پیرمرد تنهایی بود که هیچ کسی را در زندگی نداشت
تک و تنها در کلبه ای دور از چشم مردم در میان باغی سر سبز و بزرگ زندگی میکرد
دوستانش پرنده هایی بودند که هر روز برایشان دانه میپاشید و آنها شده بودند همه کس پیرمرد
پرنده ها هم انس عجیبی با پیرمرد گرفته بودند او را دوست داشتند و برایش آواز میخواندند
پرنده ها دانه هایشان را می خوردند و به سوی جنگل پرواز می کردند و دوبار صبح زود به دیدار پیرمرد مهربان می آمدند
گاهی که پیرمرد دیر میکرد پرنده ها با نوک زدن به پنجره کلبه محقرش آمدنشان را اعلام می کردند
کم کم اولین برف زمستانی داشت نوک قله ها را سپید می کرد،هوا  سرد و سرد تر می شد

پیرمرد نیز روزهای بدی را پشت سر میگذارد کمی رنجور بودو احساس میکرد که سفری دراز در پیش دارد
تا انکه روزی از همین روزها فرشته مرگ به سراغش آمد  پیرمرد وحشت کرده بود و دلواپس پرنده ها بود
زیر لب با خودش نجوا میکرد: ” وای خدا من این پرندها از سرما و گرسنگی می میرند من هر روز به آنها غذا می دهم
ای فرشته مرگ ببین من از مردن واهمه ای ندارم ولی میبینی که این زبان بسته ها چشمشان را به دستهای من دوخته اند”
فرشته مرگ گفت: ” پیر مرد می دانی که من مامور هستم و هیچ عذری را نمی پذیرم “
پیر التماس می کرد که اگر امکانش هست به من مهلت بده خواهش می کنم برای خودم نه به خاطر این پرندگان دلم برایشان می سوزد
فرشته گفت: ” بیهوده وقتم را تلف نکن “
اما پیرمرد التماس می کرد، فرشته کمی فکر کرد دلش به حال پیرمرد سوخت و گفت باشد ولی به یک شرط:
پیر گفت: ” شرطت را بگو شاید بتوانم کاری بکنم “
رشته مرگ گفت: “من سه سوال می پرسم که باید هر سه را درست جواب بدهی به این ترتیب من این کار را به تاخیر می اندازم “
پیرمرد کمی در فکر فرو رفت و بعد گفت : ” باشه قبول می کنم “
فرشته مرگ رو به پیر مرد کرد و گفت: ” بگو ببینم در اولین سال تولدت در خانه شما چه نوع شیرینی درست کردند؟ “
پیرمرد دیگر به سختی راه می رفت و فرشته نیز منتظر پاسخ بود با خود فکر می کرد خدایا حالا چه بگویم؟!
ناگهان از آخر حیاط خانه صدای پرنده ای را شنید کار هر روزش بود صدای پرندگان را به شوخی تقلید می کرد
اما این بار خوب گوش داد شنید که پرنده می گوید:
” ک ی ک کش مش داررررررررررررررر… ک ی ک کش مش دارررررررررر… “
پیرمرد به سختی می شنید ولی تکرار کرد:”  کیک کشمشدار
فرشته مرگ که خشکش زده بود گفت: ” آفرین درست بود کیک کشمشدار درست است “
فرشته گفت:” حالا بگو ببینم در کودکی وقتی قدرت تکلم پیدا کردی اولین کلمه ای که به زبان آوردی چه بود؟ “
سرما داشت دیگر تمام وجود پیر را فرا میگرفت چشمانش داشت کم کم سنگین میشد و در دلش میگفت: ” این را چگونه جواب دهم “
ناگهان باز هم صدایی را از آنور در کلبه احساس کرد
آری باز هم صدای گنجشک ها بود که یکصدا میگفتند: ” باااا بااااا… بببااااا بااااااا… “
پیر لبخندی زد و به زور تکرار کرد : ” بابا
فرشته مرگ که داشت از تعجب شاخ در میاورد گفت: ” اره درست است گفتی بابا “
بارش برف سنگین تر شده بود و همه جا را سفید پوش کرده بود
پیرمرد که طاقت سرما را نداشت بلند شد و رفت و در وپنجره های کلبه را بست
فرشته گفت شرط می بندم اینبار دیگر من برنده می شوم و نمی توانی از چنگم بیرون بروی
و پرسید: ” خب حالا بگو ببینم لحظه تولد تو اولین جمله که مادرت به پدرت گفت چی بود؟! “
پیر به فکر فرو رفته بود و از شدت درد به خود می پیچید او حتی صدای پرندگان را نیز نمی شنید
چون درب اتاق و پنجره را محکم بسته بود به پرندها فکر می کرد کاش پنجره باز بود شاید از آنها کمکی می گرفتم
فرشته مرگ تبسمی کرد و گفت دیدی گفتم من برنده می شوم حالا باید تسلیم شوی
پیر تمام قوایش جمع کرد و به زحمت به فرشته مرگ گفت: ” پنجره را باز کن و بگذار تا پرنده ها بخوانند “
فرشته مرگ ناگهان ناپدید شد!
پیر پیش خود می گفت: ” چه شد من که جواب را بهش ندادم پس چرا رفت… “
دید کم کم دردش کم شد و دیگر هیچ احساس درد نمی کرد او حتی از جایش بلند شد و به بیرون اتاق رفت
پرنده ها منتظرش بودند مانند همیشه با دانه های خوشمزه به استقبالشان رفت و برایشان غذا ریخت
آری او جواب را داده بود وکاملا درست هم گفته بود…!!
” مادرش گفته بود:  پنجره را باز کن و بگذار تا پرنده ها بخوانند

پیام بازدید : 288 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (0)

piano آرزویی برای مادر...

من یک معلم پیانو هستم . این داستان را هم به خواسته ی چند تا از دوستانم بازگو میکنم ، چراکه هنوز هم از به یاد آوری آن یک حس نا گفتنی به من دست می دهد و تمام تنم میلرزد.

سالها پیش من شاگردان زیادی داشتم که به آنها پیانو یاد  می دادم خوب طبیعی بود که یکی از آنها با استعداد بود و یکی استعداد کمتری داشت ، روزی من یک شاگرد را پذیرفتم به نام ” جک ” …


جک پسری ۱۴ یا ۱۵ ساله بود و به همراه مادرش زندگی می کرد . انگیزه ی او از یادگیری پیانو هم این بود که روزی بتواند برای مادرش پیانو بنوازد و یک کار را بی عیب و نقص اجرا کند.

من مادر جک را از نزدیک ندیده بودم فقط دیده بودم که جک را جلوی در پیاده می کرد و وقتی من را از پشت پنجره می دید با یک بوق و یک لبخند با من سلام و احوال پرسی می کرد.

خلاصه من به جک پیانو درس می دادم اما او از بی استعداد ترین شاگرد من هم بی استعداد تر بود!!! هر چه که به او درس می دادم بی فایده می نمود اما جک همچنان با پشتکار به کلاسهای من می آمد. تا اینکه یک روز که قرار بود جک برای تمرین بیاید ، نیامد . همینطور هفته ها گذشت . اکنون ۶ ماه بود که از جک خبری نبود ، من از جهتی نگران او  بودم اما از جهتی هم خوشحال بودم چون یک همچین شاگرد بی استعدادی برای من سو تبلیغ به حساب می آمد!!!

تا اینکه قرار شد من به همراه شاگردانم در کلیسای شهر برنامه اجرا کنم .شب قبل از اجرا ناگهان تلفن خانه ی من زنگ زد ، پسری پشت خط بود اول او را نشناختم بعد فهمیدم که جک است او از من درخواست کرد که او هم در برنامه کلیسا شرکت کند و پیانو بنوازد . من  از او پرسیدم که این همه مدت کجا بوده است و او فقط جواب داد مادرم مریض بود. خلاصه بعد از کلی اصرار پذیرفتم که فردا شب در آخر برنامه جک بیاید و پیانو بنوازد. چراکه اگر اول این اتفاق می افتاد و جک می خواست اولین نفر اجرا باشد آبروی چندین ساله من می رفت اما اگر او در آخر برنامه پیانو می زد می شد که به نحوی جمع و جور شود.

شب برنامه فرارسید. در میانه های برنامه جک با سر و وضعی آشفته و با لباسی ژولیده وارد کلیسا شد. با خودم اندیشیدم : یعنی مادرش نمی توانست یک لباس درست تن او کند؟

به آخر برنامه که رسیدیم من از جک خواستم که به روی صحنه بیاید و قطعه خودش را بنوازد. جک آمد و پشت پیانو نشست جمعیت ساکت شد و من هم منتظر یک آبرو ریزی بزرگ بودم .

اما جک که با اعتماد به نفس کامل نشسته بود ، شروع به نواختن قطعه ای از شوبرت کرد.

من باورم نمی شد که این پسر همان پسر بی استعدادی است که روزی شاگرد من بود. به قدری زیبا این قطعه را می نواخت که همه حاضران مات و مبهوت نشسته بودند و نگاه می کردند. آخر اجرا من جک را آوردم  میکروفن را به او دادم  و از او پرسیدم ک جک تو که به خاطر مادرت می خواستی پیانو یاد بگیری چرا او را همراه خودت نیاوردی؟

جک رو به من ایستاد و گفت : خانم جونز یادتان می آید که به شما گفتم مادرم مریض است؟

گفتم: بله

گفت : او از ۶ ماه قبل سرطان گرفت و دیشب مرد. گوشهای مادرم از دوران کودکی ناشنوا بود برای همین نمی تواست بشنود که من چطور پیانو می نوازم. اما امشب اولین شبی است که او واقعا می تواند صدای پیانو زدن من را بشنود!!!!

من زبانم بند آمده بود و فقط گریه می کردم حاضران هم وضعشان بهتر از این نبود!


B73A61A14AE4FAEA92AB078E55348B0A آرزویی برای مادر...

پیام بازدید : 285 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (0)

lover عشقبازی...

یک هفته بود که ابرای سیاه اومده بودن و تمام هفت روز رو مدام میباریدن
ابرا داشتن با آسمون عشقبازی میکردن همونطور که من با یادش عشقبازی میکردم
تمومه کوچه پر از عطر خاک شده بود و عطر گلای یاس
یک هفته بود که براش دلتنگ بودم
چه وقتی نبود و چه وقتی که کنارم بود و تابستون دستاش تویه زمستون دستم بود دلتنگش بودم
نمیدونم چرا…فقط دلم براش میگرفت
گفته بود که صبح پنجشنبه با اولین اتوبوس میاد و قراره یک هفته اینجا بمونه
دلم پر میکشید براش برای دیدنش برای بوسیدنش
نزدیکای غروب بهم تکست داد که تا نیم ساعت دیگه میرسه
دیگه طاقتم طاق شده بود بیقراری داشت خفم میکرد
لباسم رو پوشیدم و خودمو جلویه آینه یه سر و سامونی دادم زود از خونه زدم بیرون
رفتم کنار همون خیابونی که باید از همون جا میرسید
داشت بارون میبارید


فکر کنم یه بیست دقیقه ای منتظر بودم
لامسب انگار بیست سال طول کشیده بود
با خودم خیال پردازی میکردم که وقتی ببینمش چی میشه و چی کار میکنم و چی کار میکنه…!!
رعد و برق آسمون منو به خودم آورد به ساعتم نگاه کردم ” ۷:۲۴ “
یهو دیدم یه پراید جگری رنگ داره از دور میاد به دلم برات شده بود که حتما خودشه
چه حسی داشتم آخر بی قراری واسه یه آدم
قلبم به تلاطم افتاده بود دیگه داشت از تویه سینم میزد بیرون
پراید راهنمایه راستشو رو روشن کرد سرعتش کم شد درست جلویه درشون نگه داشت
حدود صد متر با خونشون فاصله داشتم
خواستم برم جلو ولی یه لحظه درنگ کردم
دیدم اول خواهر بزرگترش و دومادشون از ماشین پیاده شدن و بعد هم خودش آخر از همه
با دیدن همراهاش انگار تمومه دنیا خراب شد رویه سرم ” یه فهشی هم دادم زیر زبونم ! “
دلم میدوید طرفش ولی پاهام سنگ شده بود ” ای کاش اونا باهاش نبودن “
زل زده بودم بهش و چشم ازش ور نمیداشتم
خوشگلتر از همیشه و خانوم تر از دفعه پیش که دیده بودمش
مادرش اومده بود دم در و رفت طرفش و با خوشحالی بغلش کرد و هی قربون صدقش میرفت
دومادشون هم داشت کیفا و چمدونارو از پشت ماشین میاورد پایین
از تویه بغل مادرش که آزاد شد دور و برش رو یه نگاهی انداخت فکر کنم دنبال من میگشت
من بین دیوار و تیر چراغ واستاده بودم بارون قشنگ خیسم کرده بود
برگشت و نگاه به ته کوچه انداخت
منو دید و یه لحظه مکس کرد
نگاش افتاد تویه نگاهم
قلبم یه لحظه انگار دیگه نزد دستام یخ کرده بود پاهام خسته شده بود
چه نگاهی بود زیر شر شر بارون
همون طوری که به من نگاه میکرد با استقبال مادرش رفت تویه خونشون
یه بغض سه ماهه گلومو گرفته بود که با رفتنش تویه در ترکید و دلتنگیم شدت گرفت
از زندگیم و آیندم دیگه نا امید شده بودم تمومه فکرم پیشش بود
خواستم بهش تکست بدم ولی بارون لعنتی نمیزاشت
نمیدونم با چه حالی رفتم خونه از بس که ناراحت بودم هیچی نگفتم رفتم تویه اتاقمو لباسای خیسمو کلا عوض کردم و با شدت گریه ولو شدم تویه تختم و همونطوری خوابم برد
صبح زود از خواب بلند شدم و نشستم و پیش خودم نقشه میکشیدم که چطوری برم و ببینمش
ساعت حدود ۱۱:۴۵ بود که صدای زنگ در حواسمو پرت کرد اصلا حوصله مهمون رو نداشتم تویه این هیرو بیری
لای پرده اتاقمو زدم کنار تا ببینم کی میاد تو
ولی چی میدیدم خدای من خودش بود آره خودش بود
با مادرش اومدن تو حیاط و مادرم رفت استقبالشون
کوپ کرده بودم دیگه خودش اومده بود با پاهای خودش
بعد از چند دقیقه گیج بودن فهمیدم که چون قراره زود بره پارچه آوردن تا مادرم تویه این چند روز یه دست لباس براش بدوزه
اومدن بالا و نشستن تویه پذیرایی و بعد از خوشو بش و صحبت کردن از هر دری مادرم اندازها شو گرفت
پشت در اتاقم گوش واستادم تا مگه صدای قشنگشو بشنوم
از حرفاشون دستگیرم شد که به اسرار خودش مادرشو راضی کرده که ” بریم تا زود پارچه رو بدیم تا لباس از اونور زودتر آماده بشه “
فهمیدم موضوع از چه قراره پارچه همش بهونه بود اونم مثل اینکه حالی بهتر از من نداشت
اومده بود تا بتونه منو ببینه لباس و پارچه همش نقشه خودش بود
در رو وا کردمو از اتاقم رفتم بیرون و سلام کردم
………………………….  
ازاول هفته قرار گذاشته بودیم که هر شب همو ببینیم تویه این شبای بارونی
من و دلتنگی و التهاب عشق و انتظار دیدنش و بارون و اشک
تمومه این یک هفته رو من هم با سنفونیه بارون براش میباریدم چون میدونستم دوباره باید بره و من باید بدون اون بمونم تویه این شهر لعنتی و هر لحظه حسرت دیدنشو بخورم
ولی نمیزاشتم گریه کردنمو بفهمه بارون بهونه خوبی بود برای لاپوشونیه اشکام چتر نمیذاشت صورتم بارون بخوره و پیرهنم خیس بشه ولی همین چتر میتونست همه معادله هامو بهم بزنه
یه شب دو شب سه شب … شب هفتم رسید
چترمو برداشتم آروم آروم مسیر کوچه رو تا جایی که همو میدیدیم طی می کردم
بوی بی نظیر خاک کوچه و عطر شیرین گلای یاس سبکم میکرد
شلاق محکم بارون توی نور چراغ تیر برق یه احساس آشنا رو تویه وجودم تداعی میکرد
غصه داشتم چون میدونستم این شب آخرین شبه که میبینمش
فردا صبح برای ساعت ۹:۳۰ بلیط داشت باید میرفت   
دلتنگیم به اوج خودش رسیده بود
نمیخواستم بفهمه که چقدر ناراحتم و تویه این شبا هر شب رو واسش گریه کردم
اگه میفهمید خیلی بد میشد نمی خواستم مثل من دلتنگ بشه
بلاخره رسیدم سر قرار ولی هنوز مثل همیشه نرسیده بود
صدای بارونی که میخورد رویه چترم همه چیزو آماده کرده بود برای اشک ریختن
اشک ریختن برای اینکه دوباره قراره یه مدت نبینمش
بارونه چشام میریخت رویه ناودونه گونه هام و سر میخورد و میریخت رویه پیرهنم
پیرهنم مثل شبای قبل از فرط گریه هام خیس شده بود
هر شب همینطور بود ” بارون دلتنگی اشک دیر اومدنش غم تویه دلم “
میخواستم این شب آخری نزارم این اشکای لعنتی همه چیزو خراب کنن ولی نمیشد از دست من خارج بود واسه خودش میومد
از شدت بارون کم شده بود ولی نم نم میبارید
خیره شده بودم به تابلویه چشمک زن رستوران اونور جاده و غرق بودم تویه غصه فردایی که دستاش دیگه تویه دستام نیست
متوجه اومدنش نشدم اومد و از پشتم دستاشو حلقه زد دور کمرم و صورتشو گزاشت رویه پشتم ” گرمایه نفس هاشو احساس میکردم “
تویه همون حالت گفت: “عزیز دلم بازم تو زودتر اومدی و من بازم تویه کلاس عشقمون شاگرد دوم شدم “
خودمو جمع و جور کردم و با لبخند برگشتم طرفشو با دست راستم که خالی بود صورتشو ناز کردم و دستشو گرفتمو آوردم جلویه صورتم و بوسیدم پشت دستشو
ته مونده های اشک لعنتیم از چشام میریخت پایین و داشت همه چیزو لو میداد
خیره شد به صورتم و گفت: گریه کردی؟ چی شده؟ گل من چی شده؟ ای خدا ناز من بهم بگو چی شده آخه؟
سکوت کرده بودم و انگار زبونم خشک شده بود
اومد نزدیک تر و دستاشو گذاشت رویه سینم
گفت:” جیگر من پیرهنت چرا خیسه؟ توکه چتر داشتی با خودت راستی دیشب هم پیرهنت خیس بود اینا یعنی چی؟ تورو خدا بگو ببینم چی شده؟ “
بغضم دوباره ترکید و ابرای سنگین چشام شروع به باریدن کرد
بارون هم دوباره شدت گرفته بود
گفتم:” گریه واسه چی؟ عشق من مگه نمیبینی داره بارون میباره بارون منو به این روز انداخته “
انگار فهمیده بود واقعا گریه کردم
گفت:” الهی قربونت برم الهی فدات بشه وجودم بهم بگو چی شده دلیل گریه هات چی بوده؟ “
مونده بودم که دوباره انکار کنم یا حقیقتو بهش بگم ناچارم کرد که بگم
چشامو بستم و گفتم: ” همیشه از اینکه دوباره باید یه مدت نبینمت دلم میگیره و این اشکا دست خودم نیست محلش نکن انگار ندیدیشون بی خیال “
یه لحظه صدایه سکوت بین ما پیچید و هیچ کدوممون هیچ حرفی نزدیم
نگران شدم و چشامو باز کردم دیدم داره گریه میکنه ” تویه دلم بدترین لعنت هارو به خودم فرستادم ” اصلا قصدم ناراحت کردنش نبود
با دستای سردم اشکاشو پاک کردمو و گفتم: ” وجود من تو دیگه چرا گریه میکنی؟ “
به هق هق افتاده بود با همون حالش گفت: ” بمیرم برات که تمومه این شبا برای من گریه میکردی و منه احمق نمی فهمیدم و فکر میکردم بارون خیست کرده…”

پیام بازدید : 316 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (0)

jan lenon در تصویر زیر چه میبینید؟!

 

برای اینکه بتونید محتوای عکس رو تشخیص بدین از کنار مونیتور به عکس نگاه کنید

فکر میکنید کی باشه؟

” اگه اهل دنیای موسیقی باشین حتما میشناسیدش “


 جان لنونJohn Lennon

پیام بازدید : 209 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (0)
روزی جراحی برای تعمیر اتومبیلش آن را به تعمیرگاهی برد.تعمیرکار بعد از تعمیر به جراح گفت:

من تمام اجزای ماشین را به خوبی می شناسم و موتور و قلب آن را کامل باز و تعمیر می کنم.در حقیقت من آن را زنده می کنم.حال چطور درآمد سالانه ی من یک صدم شماست؟

جراح یک نگاه به تعمیرکار انداخت و گفت:

اگر می خواهی درآمدت ۱۰۰ برابر من شود این بار سعی کن زمانی که موتور در حال کار است آن را تعمیر کنی!!!

پیام بازدید : 242 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (0)

whole%20world www.iranianland معنی جالب اسم بعضی از کشورها



می دانستید اسم هر کشوری برای خودش یک معنای خاص دارد؟!

آرژانتین: سرزمین نقره                                         بریتانیا: سرزمین نقاشی شدگان

بورکینافاسو: سرزمین مردم درستکار                 پاراگوئه: این سوی رودخانه

آفریقای جنوبی: سرزمین بدون سرما                 ترکیه: سرزمین قوی ها آشنایی با کشورها

آلبانی: سرزمین کوه نشینان                                بحرین: دو دریا

ایران:‌قوم آریایی                                                  برزیل: چوب قرمز

اتیوپی: سرزمین چهره سوختگان                       جامائیکا: سرزمین بهاران

اسپانیا: سرزمین خرگوش کوهی                       استرالیا: سرزمین جنوبی

ایسلند: سرزمین یخ                                             دانمارک: مرز قوم دان

سریلانکا: جزیره باشکوه                                     روسیه: کشور روشن ها، سپیدان

سوئد: سرزمین قوم “سوی”                              سوئیس: سرزمین مرداب

سودان: سیاهان                                                 سوریه: سرزمین آشور

سیرالئون: کوه شیر                                            شیلی: پایان خشکی / برف

فرانسه: سرزمین قوم فرانک از اقوام سلتی      فلسطین: یکی از اسامی قدیم رود اردن

فیلیپین: از نام پادشاهی اسپانیایی به نام فیلیپ   کانادا: دهکده زبان سرخپوستی

کنیا: کوه سپیدی                                                      لبنان: سفید

پیام بازدید : 214 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (0)

prof hesabi 300x252 کسب علم حتی در آخرین لحظات حیات پرفسور حسابی


شام در کنار تخت استاد سرد شده است. ظاهرا دیگر نیازی به خوردن غذا نیست.

پزشکان و مسئولان بیمارستان دانشگاه به این نتیجه رسیدند که معالجه روی قلب استاد دیگر اثری ندارد.

لذا آنژیوکت چند دارو برای ادامه تپش قلب از رگ دست راست و آنژیوکت تزریق مسکن درد از دست چپ ایشان را خارج و حتی ماسک تامین اکسیژن که دیگر ریه ها قادر به تامین آن نبود را برداشته اند و تنها سنسورهای تپش قلب روشن است.

شگفت اینکه در چنین حالتی در کمال حیرت پزشکان و متخصصین بیمارستان کانتونال دانشگاه ژنو، پروفسور حسابی در آخرین لحظات حیات به چیزی جز مطالعه و افزایش دانش نمی اندیشد.

این تصویر منحصر به فرد را یکی از کارکنان خود بیمارستان به عنوان یک تصویر تکان دهنده و تاثیر گذار ثبت کرده است .

روحش شاد یادش گرامی

پیام بازدید : 205 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (0)
بهترین حیله

از روباه پرسیدند:برای فرار از دست سگ چند حیله میدانی؟ گفت: راه های زیادی دارد,اما بهتر از همه این است که من و او هرگز یگدیگر را نبینیم!


دزد و گیوه درویش

درویشی گیوه در پا نماز میگذاشت.دزدی طمع در گیوه ی اوبست و گفت: با گیوه نماز نباشد.درویش منظور او را فهمید و جواب داد: اگر نماز نباشد گیوه باشد.

پیام بازدید : 263 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (0)
مدیر به منشی میگه برای یه هفته باید بریم مسافرت کارهات رو روبراه کن

منشی زنگ میزنه به شوهرش میگه: من باید با رئیسم برم سفر کاری, کارهات رو روبراه کن

شوهره زنگ میزنه به دوست دخترش, میگه: زنم یه هفته میره ماموریت کارهات رو روبراه کن

معشوقه هم که تدریس خصوصی میکرده به شاگرد کوچولوش زنگ میزنه میگه: من تمام هفته مشغولم نمیتونم بیام

پسره زنگ میزه به پدر بزرگش میگه: معلمم یه هفته کامل نمیاد, بیا هر روز بزنیم بیرون و هوایی عوض کنیم

پدر بزرگ که اتفاقا همون مدیر شرکت هست به منشی زنگ میزنه میگه مسافرت رو لغو کن من با نوه ام سرم بنده

منشی زنگ میزنه به شوهرش و میگه: ماموریت کنسل شد من دارم میام خونه

شوهر زنگ میزنه به معشوقه اش میگه: زنم مسافرتش لغو شد نیا که متاسفانه نمیتونم ببینمت

معشوقه زنگ میزنه به شاگردش میگه: کارم عقب افتاد و این هفته بیکارم پس دارم میام که بریم سر درس و مشق

پسر زنگ میزنه به پدر بزرگش و میگه: راحت باش برو مسافرت, معلمم برنامه اش عوض شد و میاد

مدیر هم دوباره گوشی رو ور میداره و زنگ میزنه به منشی و میگه برنامه عوض شد حاضر شو که بریم مسافرت!!

تعداد صفحات : 8

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 309
  • کل نظرات : 12
  • افراد آنلاین : 13
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 73
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 82
  • باردید دیروز : 48
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 354
  • بازدید ماه : 354
  • بازدید سال : 6,158
  • بازدید کلی : 150,628
  • کدهای اختصاصی