loading...
مطالب جالب و گلچین
پیام بازدید : 220 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (0)

پیرمرد و پرنده ها... پیرمرد و پرنده ها...!

پیرمرد تنهایی بود که هیچ کسی را در زندگی نداشت
تک و تنها در کلبه ای دور از چشم مردم در میان باغی سر سبز و بزرگ زندگی میکرد
دوستانش پرنده هایی بودند که هر روز برایشان دانه میپاشید و آنها شده بودند همه کس پیرمرد
پرنده ها هم انس عجیبی با پیرمرد گرفته بودند او را دوست داشتند و برایش آواز میخواندند
پرنده ها دانه هایشان را می خوردند و به سوی جنگل پرواز می کردند و دوبار صبح زود به دیدار پیرمرد مهربان می آمدند
گاهی که پیرمرد دیر میکرد پرنده ها با نوک زدن به پنجره کلبه محقرش آمدنشان را اعلام می کردند
کم کم اولین برف زمستانی داشت نوک قله ها را سپید می کرد،هوا  سرد و سرد تر می شد

پیرمرد نیز روزهای بدی را پشت سر میگذارد کمی رنجور بودو احساس میکرد که سفری دراز در پیش دارد
تا انکه روزی از همین روزها فرشته مرگ به سراغش آمد  پیرمرد وحشت کرده بود و دلواپس پرنده ها بود
زیر لب با خودش نجوا میکرد: ” وای خدا من این پرندها از سرما و گرسنگی می میرند من هر روز به آنها غذا می دهم
ای فرشته مرگ ببین من از مردن واهمه ای ندارم ولی میبینی که این زبان بسته ها چشمشان را به دستهای من دوخته اند”
فرشته مرگ گفت: ” پیر مرد می دانی که من مامور هستم و هیچ عذری را نمی پذیرم “
پیر التماس می کرد که اگر امکانش هست به من مهلت بده خواهش می کنم برای خودم نه به خاطر این پرندگان دلم برایشان می سوزد
فرشته گفت: ” بیهوده وقتم را تلف نکن “
اما پیرمرد التماس می کرد، فرشته کمی فکر کرد دلش به حال پیرمرد سوخت و گفت باشد ولی به یک شرط:
پیر گفت: ” شرطت را بگو شاید بتوانم کاری بکنم “
رشته مرگ گفت: “من سه سوال می پرسم که باید هر سه را درست جواب بدهی به این ترتیب من این کار را به تاخیر می اندازم “
پیرمرد کمی در فکر فرو رفت و بعد گفت : ” باشه قبول می کنم “
فرشته مرگ رو به پیر مرد کرد و گفت: ” بگو ببینم در اولین سال تولدت در خانه شما چه نوع شیرینی درست کردند؟ “
پیرمرد دیگر به سختی راه می رفت و فرشته نیز منتظر پاسخ بود با خود فکر می کرد خدایا حالا چه بگویم؟!
ناگهان از آخر حیاط خانه صدای پرنده ای را شنید کار هر روزش بود صدای پرندگان را به شوخی تقلید می کرد
اما این بار خوب گوش داد شنید که پرنده می گوید:
” ک ی ک کش مش داررررررررررررررر… ک ی ک کش مش دارررررررررر… “
پیرمرد به سختی می شنید ولی تکرار کرد:”  کیک کشمشدار
فرشته مرگ که خشکش زده بود گفت: ” آفرین درست بود کیک کشمشدار درست است “
فرشته گفت:” حالا بگو ببینم در کودکی وقتی قدرت تکلم پیدا کردی اولین کلمه ای که به زبان آوردی چه بود؟ “
سرما داشت دیگر تمام وجود پیر را فرا میگرفت چشمانش داشت کم کم سنگین میشد و در دلش میگفت: ” این را چگونه جواب دهم “
ناگهان باز هم صدایی را از آنور در کلبه احساس کرد
آری باز هم صدای گنجشک ها بود که یکصدا میگفتند: ” باااا بااااا… بببااااا بااااااا… “
پیر لبخندی زد و به زور تکرار کرد : ” بابا
فرشته مرگ که داشت از تعجب شاخ در میاورد گفت: ” اره درست است گفتی بابا “
بارش برف سنگین تر شده بود و همه جا را سفید پوش کرده بود
پیرمرد که طاقت سرما را نداشت بلند شد و رفت و در وپنجره های کلبه را بست
فرشته گفت شرط می بندم اینبار دیگر من برنده می شوم و نمی توانی از چنگم بیرون بروی
و پرسید: ” خب حالا بگو ببینم لحظه تولد تو اولین جمله که مادرت به پدرت گفت چی بود؟! “
پیر به فکر فرو رفته بود و از شدت درد به خود می پیچید او حتی صدای پرندگان را نیز نمی شنید
چون درب اتاق و پنجره را محکم بسته بود به پرندها فکر می کرد کاش پنجره باز بود شاید از آنها کمکی می گرفتم
فرشته مرگ تبسمی کرد و گفت دیدی گفتم من برنده می شوم حالا باید تسلیم شوی
پیر تمام قوایش جمع کرد و به زحمت به فرشته مرگ گفت: ” پنجره را باز کن و بگذار تا پرنده ها بخوانند “
فرشته مرگ ناگهان ناپدید شد!
پیر پیش خود می گفت: ” چه شد من که جواب را بهش ندادم پس چرا رفت… “
دید کم کم دردش کم شد و دیگر هیچ احساس درد نمی کرد او حتی از جایش بلند شد و به بیرون اتاق رفت
پرنده ها منتظرش بودند مانند همیشه با دانه های خوشمزه به استقبالشان رفت و برایشان غذا ریخت
آری او جواب را داده بود وکاملا درست هم گفته بود…!!
” مادرش گفته بود:  پنجره را باز کن و بگذار تا پرنده ها بخوانند

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 309
  • کل نظرات : 12
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 82
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 92
  • باردید دیروز : 48
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 364
  • بازدید ماه : 364
  • بازدید سال : 6,168
  • بازدید کلی : 150,638
  • کدهای اختصاصی