نگاه نازنین تو هر لحظه دیدن داشت
صدای تو در آن دم آخر شنیدن داشت
پرو بالش شکست زیر بار جدایی تو
پرنده ای که با تو هوای پریدن داشت
گلی که زیر بار غمت شانه اش خم شد
به دست زخمی تو امید چیدن داشت
ز دوره گرد هراسان کوچه ی بن بست
محبت چشمان عاشقت خریدن داشت
دلم تمام عمر با تمام وجود
به عشق پاک تو آرزوی رسیدن داشت
خدا کند که بماند به یاد تو قلبی
که باتو فقط اجازه ی تپیدن داشت