loading...
مطالب جالب و گلچین
پیام بازدید : 192 پنجشنبه 1390/02/01 نظرات (0)

مسافر رفته اي اما صدايت مانده در گوشم

طنين دلنوازت آن نشد هرگز فراموشم


تمام درد اين دل را حصار سينه مي بيند

و من بعد از عبور تو دگر آرام و خاموشم


چرا در لحظه ي رفتن به جاي گريه خنديدي

و مدتهاست مي بيني ز لبخندي سيه پوشم


براي آن همه نامه دريغ از گوشه ي چشمي

جوابش خاك و خاكستر كه من با آن نمي جوشم


تو شايد مدتي ديگر بيايي از غريبستان

ولي مي دانم از چشمت شرابي من نمي نوشم


ميان مرگ و من ديگر فقط يك گام باقي بود

تو كاش يك قدم را هم نمي كردي فراموشم


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 309
  • کل نظرات : 12
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 88
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 99
  • باردید دیروز : 48
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 371
  • بازدید ماه : 371
  • بازدید سال : 6,175
  • بازدید کلی : 150,645
  • کدهای اختصاصی